قانون مدنی - در نکاح (1034-1119)

کتاب هفتم – در نکاح و طلاق

باب اول – در نکاح

 

فصل اول -در خواستگاری

 

ماده ۱۰۳۴

هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد میتوان خواستگاری نمود.

 


 

ماده ۱۰۳۵

وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمی‌ کند اگرچه تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده پرداخته شده ‌باشد بنا بر این هر یک از زن و مرد مادام که عقد نکاح جاری نشده می ‌تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر نمی ‌تواند بهیچوجه او را مجبور بازدواج کرده یا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارتی نماید.

 


 

ماده 1036

حذف شده است .

 


 

ماده ۱۰۳۷

هر یک از نامزدها می ‌تواند در صورت بهم خوردن وصلت منظور هدایائی را که بطرف دیگر یا ابوین او برای وصلت منظور داده ‌است مطالبه کند اگر عین هدایا موجود نباشد مستحق قیمت هدایائی خواهد بود که عادتا نگاهداشته می‌شود مگر اینکه آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر تلف شده‌ باشد

 


 

ماده ۱۰۳۸

مفاد ماده قبل از حیث رجوع بقیمت در موردی که وصلت منظور در اثر فوت یکی از نامزدها بهم بخورد مجری نخواهد بود.

 


 

ماده 1039

حذف شده است

 


 

ماده ۱۰۴۰

هر یک از طرفین می‌ تواند برای انجام وصلت منظور از طرف مقابل تقاضا کند که تصدیق طبیب بصحت از امراض مسریه مهم از ‌قبیل سیفلیس و سوزاک و سل ارائه دهد

 


 

فصل دوم – قابلیت صحی برای ازدواج

 

ماده ۱۰۴۱

عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.

 


 

ماده ۱۰۴۳

نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدر او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آن‌ها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.

 


 

ماده ۱۰۴۴

در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آن‌ها نیز عادتاً غیر ممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می تواند اقدام به ازدواج نماید.

تبصره – ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می باشد.

 


 

فصل سوم – در موانع نکاح

 

ماده ۱۰۴۵

نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است اگرچه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد

۱) نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر که بالا برود

۲) نکاح با اولاد هر قدر که پایین برود

۳) نکاح با برادر و خواهر و اولاد آن‌ها تا هر قدر که پائین برود.

۴) نکاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات.

 


 

ماده ۱۰۴۶

قرابت رضاعی از حیث حرمت نکاح در حکم قرابت نسبی است مشروط بر اینکه

اولا شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد

ثانیا شیر مستقیما از پستان مکیده شده باشد

ثالثا طفل لااقل یک شبانه روز و یا ۱۵دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد بدون اینکه در بین غذای دیگر یا شیر زن دیگر را بخورد

رابعا شیر خوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد

خامسا مقدار شیریکه طفل خورده است از یک زن و از یک شوهر باشد بنابراین اگر طفل در شبانه روز مقداری از شیر یک زن و مقداری از شیر‌ زن دیگر بخورد موجب حرمت نمی‌شود اگرچه شوهر آن دو زن یکی باشد و هم‌چنین اگر یکزن یکدختر و یک پسر رضاعی داشته باشد که هر یک‌ را از شیر متعلق بشوهر دیگر شیر داده باشد آن پسر و یا آن دختر برادر و خواهر رضاعی نبوده و ازدواج بین آن ها از این حیث ممنوع نمیباشد

 


 

ماده ۱۰۴۷

نکاح بین اشخاص ذیل بواسطه مصاهره ممنوع دائمی است

۱) بین مرد و مادر و جدات زن از هر درجه که باشد اعم از نسبی و رضاعی

۲) بین مرد و زنی که سابقا زن پدر و یا زن یکی از اجداد یا زن پسر یا زن یکی از احفاد او بوده است هر چند قرابت رضاعی باشد

۳) بین مرد با اناث از اولاد زن از هر درجه که باشد ولو رضاعی مشروط بر اینکه بین زن و شوهر زناشوئی واقع شده باشد

 


 

ماده ۱۰۴۸

جمع بین دو خواهر ممنوع است اگرچه بعقد منقطع باشد

 


 

ماده ۱۰۴۹

هیچکس نمی‌تواند دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن خود را بگیرد مگر با اجازه زن خود

 


 

ماده ۱۰۵۰

هرکس زن شوهردار را با علم بوجود علقه زوجیت و حرمت نکاح و یا زنی را که در عده طلاق و یا در عده وفات است با علم بعده ‌و حرمت نکاح برای خود عقد کند عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام موبد می‌شود

 


 

ماده ۱۰۵۱

حکم مذکور در ماده فوق در موردی نیز جاری است که عقد از روی جهل بتمام یا یکی از امور مذکوره فوق بوده و نزدیکی هم واقع ‌شده باشد.در صورت جهل و عدم وقوع نزدیکی عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمی‌شود.

 


 

ماده ۱۰۵۲

تفریقی که با لعان حاصل می‌شود موجب حرمت ابدی است

 


 

ماده ۱۰۵۳

عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدی است

 


 

ماده ۱۰۵۴

زنای با زن شوهردار یا زنی که در عده رجعیه است موجب حرمت ابدی است

 


 

ماده ۱۰۵۵

نزدیکی بشبهه و زنا اگر سابق بر نکاح باشد از حیث مانعیت نکاح در حکم نزدیکی با نکاح صحیح است ولی مبطل نکاح سابق ‌نیست

 


 

ماده ۱۰۵۶

اگر کسی با پسری عمل شنیع کند نمی‌تواند مادر یا خواهر یا دختر او را تزویج کند

 


 

ماده ۱۰۵۷

زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یکنفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام می‌شود مگر اینکه بعقد دائم به زوجیت مردی دیگری ‌درآمده و پس از وقوع نزدیکی با او بواسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد

 


 

ماده ۱۰۵۸

زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عددی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام مؤبد می‌شود

 


 

ماده ۱۰۵۹

نکاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست

 


 

ماده ۱۰۶۰

ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجه در مواردی هم که مانع قانونی ندارد موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.

 


 

ماده ۱۰۶۱

دولت می‌تواند ازدواج بعضی از مستخدمین و مامورین رسمی و محصلین دولتی را با زنی که تبعه خارجه باشد موکول باجازه ‌مخصوص نماید

 


 

فصل چهارم – شرایط صحت نکاح

 

ماده ۱۰۶۲

نکاح واقع می‌شود بایجاب و قبول به الفاظیکه صریحا دلالت بر قصد ازدواج نماید.

 


 

ماده ۱۰۶۳

ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود و یا از طرف اشخاصی که قانونا حق عقد دارند.

 


 

ماده ۱۰۶۴

عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.

 


 

ماده ۱۰۶۵

توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است.

 


 

ماده ۱۰۶۶

هرگاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد باشاره از طرف لال نیز واقع می‌شود مشروط بر اینکه بطور وضوح حاکی از انشاء ‌عقد باشد.

 


 

ماده ۱۰۶۷

تعیین زن و شوهر بنحوی که برای هیچیک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.

 


 

ماده ۱۰۶۸

تعلیق در عقد موجب بطلان است.

 


 

ماده ۱۰۶۹

شرط خیار فسخ نسبت بعقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت بصداق جایز است مشروط بر اینکه مدت آن ‌معین باشد و بعد از فسخ مثل آن است که اصلا مهر ذکر نشده باشد.

 


 

ماده ۱۰۷۰

رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است مگر اینکه اکراه بدرجه بوده که عاقد‌ فاقد قصد باشد

 


 

فصل پنجم – وکالت در نکاح

 

ماده ۱۰۷۱

هر یک از مرد و زن می‌تواند برای عقد نکاح وکالت بغیر دهد.

 


 

ماده ۱۰۷۲

در صورتیکه وکالت بطور اطلاق داده شود وکیل نمی‌تواند موکله را برای خود تزویج کند مگر اینکه این اذن صریحا باو داده شده ‌باشد.

 


 

ماده ۱۰۷۳

 اگر وکیل از آنچه که موکل راجع به شخص یا مهر یا خصوصیات دیگر معین کرده تخلف کند صحت عقد متوقف بر تنفیذ موکل خواهد بود

 


 

ماده ۱۰۷۴

حکم ماده فوق در موردی نیز جاری است که وکالت بدون قید بوده و وکیل مراعات مصلحت موکل را نکرده باشد

 


 

فصل ششم – در نکاح منقطع

 

ماده ۱۰۷۵

نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد.

 


 

ماده ۱۰۷۶

مدت نکاح منقطع باید کاملا معین شود

 


 

ماده ۱۰۷۷

در نکاح منقطع احکام راجع به وراثت زن و بمهر او همان است که در باب ارث و در فصل آتی مقرر شده است.

 


 

فصل هفتم – در مهر

 

ماده ۱۰۷۸

هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد میتوان مهر قرار داد

 


 

ماده ۱۰۷۹

مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن ها بشود معلوم باشد.

 


 

ماده ۱۰۸۰

تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است.

 


 

ماده ۱۰۸۱

اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تأدیه مهر در مدت معین نگاح [نکاح] باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل‌است

 


 

ماده ۱۰۸۲

بمجرد عقد زن مالک مهر می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید

تبصره – چنانچه مهریه وجه رایج باشد متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند.

آئین نامه اجرایی این قانون حداکثر ظرف مدت سه ماه از تاریخ تصویب توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با همکاری وزارت دادگستری و وزارت امور اقتصادی و دارائی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.

 


 

مادۀ ۱۰۸۳

برای تادیه تمام و یا قسمتی از مهر میتوان مدت یا اقساطی قرار داد

 


 

مادۀ ۱۰۸۴

هرگاه مهر عین معین باشد و معلوم گردد قبل از عقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل از تسلیم معیوب و یا تلف شود شوهر ضامن‌عیب و تلف است

 


 

ماده ۱۰۸۵

زن می‌تواند تا مهر باو تسلیم نشده از ایفاء وظائفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر اینکه مهر او حال باشد و این امتناع ‌مسقط حق نفقه نخواهد بود

 


 

مادۀ ۱۰۸۶

اگر زن قبل از اخذ مهر باختیار خود بایفاء وظائفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمی‌تواند از حکم ماده قبل استفاده کند ‌معذلک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد

 


 

ماده ۱۰۸۷

اکر [اگر] در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نگاح [نکاح] صحیح است و طرفین می‌توانند بعد از عقد مهر را بتراضی معین‌ گنند [کنند] و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آن ها نزدیگی [نزدیکی] واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود.

 


 

ماده ۱۰۸۸

در مورد مادۀ قبل اکر [اگر] یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیگی [نزدیکی] بمیرد زن مستحق هیچگونه مهری نیست

 


 

ماده ۱۰۸۹

ممکن است اختیار تعیین مهر به شوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص ثالث می‌تواند مهر را هر قدر بخواهد ‌معین کند

 


 

ماده ۱۰۹۰

اگر اختیار تعیین مهر بزن داده شود زن نمی تواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید

 


 

ماده ۱۰۹۱

برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادکی [خانوادگی] و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران و اقارب و هم‌چنین‌ معمول محل و غیره در نظر کرفته [گرفته] شود.

 


 

ماده ۱۰۹۲

هرگاه شوهر قبل از نزدیکی [نزدیکی] زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اکر [اگر] شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد‌ حق دارد مازاد از نصف را عیناً یا مثلا یا قیمتا استرداد گند [کند]

 


 

ماده ۱۰۹۳

هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیگی [نزدیکی] و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اکر [اگر] بعد از‌آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود

 


 

ماده ۱۰۹۴

برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می‌شود

 


 

ماده ۱۰۹۵

در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است

 


 

ماده ۱۰۹۶

در نکاح منقطع موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمی‌شود و هم‌چنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند

 


 

ماده ۱۰۹۷

در نگاح [نکاح] منقطع هر کاه [هرگاه] شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را به بخشد باید نصف مهریه را بدهد.

 


 

ماده ۱۰۹۸

در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیگی [نزدیکی] واقع نشده زن حق مهر ندارد و اکر [اگر] مهر را کرفته [گرفته] شوهر می‌ تواند آن را ‌استرداد نماید

 


 

ماده ۱۰۹۹

در صورت جهل زن بفساد نکاح و وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل است.

 


 

ماده ۱۱۰۰

در صورتی مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد ‌بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید

 


 

ماده ۱۱۰۱

هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیگی [نزدیکی] بجهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با‌ وجود فسخ نگاح [نکاح] زن مستحق نصف مهر است

 


 

فصل هشتم – در حقوق و تکالیف زوجین نسبت بیکدیکر [بیکدیگر]

 

ماده ۱۱۰۲

همین که نکاح بطور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیکر [همدیگر] برقرار می‌شود

 


 

ماده ۱۱۰۳

زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند

 


 

ماده ۱۱۰۴

زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود بیکدیگر معاضدت نمایند.

 


 

مادۀ ۱۱۰۵

در روابط زوجین ریاست خانواده از حصائص  [خصائص] شوهر است.

 


 

مادۀ ۱۱۰۶

در عقد دائم نفقه زن بعهده شوهر است

 


 

ماده ۱۱۰۷

نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.

 


 

مادۀ ۱۱۰۸

هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظائف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.

 


 

مادۀ ۱۱۰۹

نفقه مطلقه رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است مکر [مگر] اینکه طلاق در حال نشوز واقع شده باشد لیگن [لیکن] اکر [اگر] عده از جهه فسخ نکاح‌ یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود که در اینصورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت

 


 

ماده ۱۱۱۰

در ایام عده وفات، مخارج زندگی زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربی که پرداخت نفقه به عهده آنان است ( درصورت عدم پرداخت) تأمین می گردد.

 


 

مادۀ ۱۱۱۱

زن می‌تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه بمحگمه [بمحکمه] رجوع کند در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را بدادن آن محکوم خواهد کرد.

 


 

ماده ۱۱۱۲

اکر [اگر] اجراء حگم [حکم] مذگور [مذکور] در ماده قبل ممکن نباشد مطابق ماده ۱۱۲۹ رفتار خواهد شد.

 


 

ماده ۱۱۱۳

در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مکر [مگر] اینکه شرط شده یا آن که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد

 


 

مادۀ ۱۱۱۴

زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید مگر آنگه [آن که] اختیار تعیین منزل بزن داده شده باشد.

 


 

ماده ۱۱۱۵

اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی و یا مالی یا شرافتی برای زن باشد زن می‌تواند مسکن علیحده اختیار کند‌ و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محگمه [محکمه] حکم بازکشت [بازگشت] بمنزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازکشتن [بازگشتن] بمنزل مزبور معذور است نفقه بر‌عهده شوهر خواهد بود.

 


 

ماده ۱۱۱۶

در مورد مادۀ فوق مادام که محاکمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سکنای زن بتراضی طرفین معین می‌شود و در صورت عدم‌تراضی محگمه [محکمه] با جلب نظر اقربای نزدیک طرفین منزل زن را معین خواهد نمود و در صورتیکه اقربایی نباشد خود محکمه محل مورد اطمینان را‌ معین خواهد کرد.

 


 

ماده ۱۱۱۷

شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.

 


 

ماده ۱۱۱۸

زن مستقلا می‌تواند در دارائی خود هر تصرفی را که میخواهد بکند.

 


 

ماده ۱۱۱۹

طرفین عقد ازدواج می‌توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد درضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیکر [دیگر] بنمایند مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بکیرد [بگیرد] یا درمدت معینی غائب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوء قصد کند یا سوء رفتاری نماید که‌ زندگانی آن ها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود زن وکیل و وگیل [وکیل] ودر توگیل [توکیل] باشد گه [که]از اثبات تحقق شرط در محگمه [محکمه] و صدور حگم [حکم] نهائی خود را مطلقه‌ سازد.

 

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید